خانه » دولت تهدیدهای پوچ اروپا را معتبر نکند

دولت تهدیدهای پوچ اروپا را معتبر نکند

0

اروپا و هم‌پیمانان غربی‌اش در آستانه انقضای قطعنامه ۲۲۳۱، تلاش می‌کنند با بزرگنمایی مکانیزم ماشه، ایران را به پذیرش توافق جدیدی برای محدودیت‌های بیشتر برنامه هسته‌ای وادار کنند. اما برخلاف ادعاهای اروپا و حامیان داخلی‌اش، این مکانیزم تاثیر چندانی بر تحریم‌های غرب نخواهد داشت.

غربگرایان داخلی با استفاده از دوگانه‌سازی‌های کاذب مانند مذاکره یا تحریم، توسعه یا بازدارندگی، دیپلماسی یا نظامی‌گری، هرگونه عقب‌نشینی را توجیه می‌کنند. این تناقض آشکار که حامیان برجام از بیان آن طفره می‌روند، حتی در غرفه یکی از رسانه‌های زرد در نمایشگاه مطبوعات ۱۴۰۲ به نمایش گذاشته شد!

در واقع، دوگانه‌سازی ابزاری کلیدی برای توجیه اعمال قدرت و پیشبرد اهداف است. بسیاری از چالش‌های سیاست خارجی ایران بر پایه همین دوگانه‌سازی‌ها، نه تنها پیشرفتی نداشته، بلکه مانع توسعه کشور شده‌اند. در این بازی، راهبرد غربگرایان عقلانی و علمی جلوه داده می‌شود، در حالی که هر راهبرد دیگری بی‌ارزش و غیرعلمی جلوه می‌کند.

این در حالی است که منطق فازی، بر خلاف دوگانه‌سازی صفر و یک، منافع و مضرات هر راهبرد را به‌طور دقیق‌تر نشان می‌دهد. غرب با شناخت این موضوع و نقش غربگرایان داخلی در توجیه هرگونه کوتاه آمدن، به‌طور هدفمند از ابزار تحریم استفاده می‌کند.

مکانیزم ماشه، محصول نبوغ ادعایی طراحان برجام، به ابزاری برای دوگانه‌سازی و فشار بر ایران تبدیل شده است.

عملکرد قطعنامه ۲۲۳۱ در برابر تحریم‌های ترامپ و بایدن چگونه بود؟ بررسی عملکرد اقتصادی ایران در دو دهه گذشته نشان می‌دهد، درآمدهای نفتی، سرمایه‌گذاری‌های خارجی و درآمدهای بین‌المللی ایران در دوران قطعنامه ۲۲۳۱ (پس از خروج آمریکا از برجام)، به‌مراتب بهتر از دوران قطعنامه‌های پیشین (۱۶۹۶، ۱۷۳۷، ۱۷۴۷، ۱۸۰۳ و ۱۹۲۹) بوده است. حتی در سال‌های پایانی دولت احمدی‌نژاد، علی‌رغم موج شدید تحریم‌ها، صادرات نفت ایران هرگز به زیر یک میلیون بشکه در روز نرسید و سرمایه‌گذاری‌های خارجی نیز وضعیت بهتری داشت.

این آمارها پوچی مکانیزم ماشه را آشکار می‌سازد. بزرگنمایی تحریم‌ها نشان‌دهنده بی‌اطلاعی مدعیان دیپلماسی از ساختار تحریم و تصمیم‌گیری در غرب و آمریکا است. تجربه ۲۰ ساله نشان می‌دهد که نوع مدیریت و مواجهه ایران با تحریم‌ها، نقش مهم‌تری از قطعنامه‌های شورای امنیت در تعیین وضعیت اقتصادی ایران داشته است. دولت روحانی با ثبت پایین‌ترین میزان فروش نفت در دوران پس از انقلاب، و در مقابل، افزایش صادرات نفت به نزدیک به یک میلیون و هشتصد هزار بشکه در روز در دولت رئیسی، این واقعیت را نشان می‌دهد. قطعنامه ۲۲۳۱ در مدت ۶ سال و ۷ ماه و ۸ روز پس از خروج آمریکا از برجام، هیچ نقشی در توقف تحریم‌ها نداشته است.

فعال‌سازی مکانیزم ماشه توسط اروپا، با درخواست گزارش از آژانس و تاکید بر عدم پایبندی ایران به برجام (در پاسخ به بی‌تعهدی آمریکا)، تاثیری بیشتر از تحریم‌های کنونی آمریکا نخواهد داشت.

حتی نشریه هیل وابسته به کنگره آمریکا نیز به عدم امکان افزایش فشار تحریمی علیه ایران اذعان کرده است. این نشریه با اشاره به افزایش صادرات نفت ایران و طراحی سازوکارهای دور زدن تحریم‌ها، به بی‌تاثیر بودن سیاست فشار حداکثری اشاره می‌کند. همچنین اظهارات ریچارد نفیو، طراح تحریم‌های ایران در دوران اوباما، و انتقاد فرید زکریا از بی‌تعهدی غرب، نشان از پوچی تهدیدات اروپا دارد.

استفاده از مکانیزم ماشه و بازگشت به قطعنامه‌های پیش از برجام، وضعیت اقتصادی ایران را به مراتب بدتر از دوران پایانی دولت روحانی نخواهد کرد. سوءمدیریت دولت روحانی نشان داد که علی‌رغم اهمیت رفع تحریم‌ها، نوع مدیریت داخلی در غلبه بر این چالش، اهمیت بیشتری دارد.

سیاست‌های برجامی نه تنها ظرفیت هسته‌ای ایران را از بین برد، بلکه با عدم شناخت ساختار تصمیم‌گیری آمریکا و نقش سازمان‌های بین‌المللی، ایران را در وضعیت بدتری نسبت به سال ۱۳۹۲ قرار داد. اکنون نیز عقب‌نشینی در برابر اروپا می‌تواند منافع ملی را تضییع کند. مذاکره امری اصولی است، اما زمان و شرایط آن بسیار مهم است. اروپا با تهدیدات پوچ خود، دولت ایران را نباید به عقب‌نشینی وادار کند. مذاکرات عزتمندانه باید زمانی انجام شود که پوچی ابزارهایی مانند مکانیزم ماشه برای همه آشکار شده باشد، یعنی پس از ۱۹ اکتبر ۲۰۲۵.

مجله خبری روز آنلاین

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *