عشقی حرام که خون به پا کرد
دو سال پیش، مردی میانسال با مراجعه به کلانتری از ناپدید شدن پسر ۳۹ سالهاش، بابک، خبر داد. پدر داغدیده، از ادعای همسر پسرش مبنی بر غیبت بابک از محل کار و خاموشی تلفن همراهش سخن گفت.
تحقیقات پلیس نشان از اختلافات طولانی مدت بابک و همسرش داشت. همسر بابک به عنوان مظنون اصلی تحت نظر قرار گرفت و بررسی تماسهای تلفنی او، رابطه پنهانی وی با جوانی به نام مهیار را فاش کرد.
زن جوان در اعترافات خود، از خستگی از زندگی مشترک و آشنایی با مهیار، کارمند یک کافه، گفت. او از علاقهمندی متقابل خود و مهیار سخن گفت، اما از اطلاع بابک از این رابطه و تهدید او به مواجهه با مهیار خبر داد و اظهار بیاطلاعی از سرنوشت هر دو نفر را کرد.
کشف جسد سوختهی بابک در بومهن، فرضیه قتل را تقویت کرد. چهار ماه بعد، مهیار دستگیر شد و به قتل بابک با همدستی سمیرا، همکارش، اعتراف کرد. مهیار ادعا کرد که در یک قرار ملاقات با بابک، پس از درگیری و دفاع از خود، به طور اتفاقی به بابک ضربه زده و باعث مرگش شده است. او سپس با تماس با سمیرا، جسد را به کمک او سوزانده است. سمیرا نیز دستگیر و به مشارکت در آتش زدن جسد اعتراف کرد.
با تکمیل تحقیقات، کیفرخواست برای مهیار به اتهام قتل عمد و آتش زدن جسد، برای همسر بابک به اتهام معاونت در جنایت و برای سمیرا به اتهام مشارکت در آتش زدن جسد صادر شد و پرونده به شعبه ۸ دادگاه کیفری یک استان تهران ارجاع گردید.
در جلسه دادگاه، اولیای دم تقاضای قصاص کردند. مهیار با تکرار اظهارات قبلی خود، عدم قصد قتل را اعلام کرد. همسر مقتول، هرگونه دخالت در قتل را رد کرد و گفت فقط از قصد بابک برای صحبت با مهیار اطلاع داشته است. سمیرا نیز با ابراز پشیمانی، خود را درگیر در مرحلهی پس از قتل دانست و از خانواده بابک طلب بخشش کرد.
پس از اظهارات متهمان، قضات برای صدور حکم به شور نشستند.