کشف سفالنوشته ساسانی، گواهی بر رونق تجاری کرانه زایندهرود
کاوشهای باستانشناسان در منطقه لنجان استان اصفهان به کشف ارزشمندی منجر شد؛ قطعهای سفالنوشته متعلق به دوره ساسانی که محتوای آن از وجود یک مرکز تجاری و صنعتی دیرپا در حاشیه رودخانه حیاتی زایندهرود پرده برمیدارد. این یافته منحصربهفرد که در نخستین روزهای اردیبهشت 1404 خورشیدی در یکی از محوطههای تاریخی این شهرستان به دست آمد، میتواند به عنوان یکی از مهمترین اکتشافات باستانشناسی سال جاری تلقی شده و دریچهای نو به سوی پژوهشهای تاریخی در منطقه لنجان بگشاید.
عقیل عقیلی، باستانشناس برجسته و رئیس انجمن باستانشناسی و گردشگری انجمن راهنمایان استان اصفهان، در تشریح این کشف مهم، نقش پررنگ اعضای «انجمن حافظان میراث لنجان» را مورد ستایش قرار داد. وی اظهار داشت: “این کشف اتفاقی، ثمره تلاشهای مستمر و دلسوزانه اعضای این انجمن است. پس از شناسایی اولیه محوطه توسط حمید سلیمیان، مدیرعامل انجمن، و پیگیریهای تخصصی تهمینه رحیمی، مدیر کارگروه میراث تاریخی و معماری انجمن، جلسات هماندیشی با حضور اینجانب برگزار شد تا با هماهنگی ادارهکل میراث فرهنگی استان اصفهان، مقدمات ثبت و حفاظت رسمی این محوطه فراهم شود. این مکان نیازمند تحقیقات و بررسیهای گستردهتری است و مطالعات آتی بدون شک میتواند زوایای پنهان تاریخ این منطقه را آشکار سازد.”
عقیلی افزود: “در جریان بازدید علمی که به دعوت انجمن حافظان میراث لنجان از این محوطه صورت گرفت، مجموعهای از آثار باستانی شامل بقایای معماری، قطعات پراکنده سفال، سربارههای فلزی، یک ابزار سنگی و از همه مهمتر، یک قطعه سفالنوشته (اُستراکا) به خط پهلوی ساسانی مشاهده شد که از اهمیت ویژهای برخوردار است.”
رئیس انجمن باستانشناسی و گردشگری انجمن راهنمایان استان اصفهان در ادامه به بررسی اولیه این سفالنوشته پرداخت و گفت: “در بررسی و خوانش اولیه این اثر ارزشمند، متوجه درج عدد ‘شش’ به زبان پارسی میانه شدم. این تشخیص متعاقباً با مکاتبه و تأیید دکتر سیروس نصرالهزاده، رئیس پژوهشکده زبانشناسی کشور، قطعیت یافت.”
عقیلی با تأکید بر ارزش بیبدیل این سفالنوشته از منظر زبانشناسی و باستانشناسی تصریح کرد: “نوشته مذکور به خط ‘پهلوی شکسته’ نگارش شده است؛ خطی که در اواخر دوره ساسانی رواج داشت و امروزه خوانش آن بسیار دشوار است. این قطعه سفالی، مشابه نمونههای شناخته شده از ورامین، چالطرخان ری، قصر ابونصر شیراز و هگمتانه، نه به عنوان بخشی از یک ظرف سالم، بلکه به خودی خود به عنوان ابزاری برای ثبت اطلاعاتی نظیر حوالهها، رسیدها و مبادلات تجاری مورد استفاده قرار میگرفته است. سفالنوشتههای به دست آمده از تپه میل ورامین، قصر ابونصر شیراز و خردهسفال کتیبهدار تپه هگمتانه که در کاوشهای سال 1363 کشف شد، نیز در همین دسته از آثار قرار میگیرند.”
وی با استناد به پژوهشهای دکتر رسول بشاش، عضو هیئتعلمی پژوهشکده زبانشناسی، به تبیین جایگاه این یافته در میان سایر سفالنوشتههای تاریخی پرداخت و گفت: “با توجه به مطالعات انجام شده بر روی اُستراکاهای دوره اشکانی در نسا (قرن اول پیش از میلاد) تا سفالهای کتیبهدار اواخر دوره ساسانی و اوایل اسلامی (قرون 7 و 8 میلادی) در مناطقی چون ورامین، چال طرخان ری، شوش، قصر ابونصر شیراز، نیشابور و هگمتانه، میتوان نتایج مهمی را استخراج کرد.”
عقیلی در ادامه به تشریح این نتایج پرداخت: “نخست آنکه در شهر نسا، هر سفال کتیبهدار بخشی از یک ظرف سالم بوده و اطلاعاتی مانند نام باغات، محل آنها، تاریخ تحویل عصاره میوههای مختلف (مانند سرکه)، مقدار و نام آورنده بر روی این ظروف ثبت شده است. در مقابل، خردهسفالهای کتیبهدار مناطق ورامین، چال طرخان و نمونه هگمتانه، از جمله سفال کشف شده در لنجان، برخلاف نسای اشکانی، تنها به صورت قطعات شکسته به عنوان حواله یا یادداشت مورد استفاده قرار گرفتهاند و نوشتههای آنها ارتباطی با محتوای اصلی ظرف ندارند.”
وی در خصوص نکته دوم افزود: “موضوع اصلی سفالهای نسا، تحویل عصارهای چون سرکه بوده است، در حالی که در خردهسفالهای مناطق دیگر، اقلام متنوع کشاورزی مانند آرد گندم، جو و سایر کالاها ثبت شدهاند که اغلب به صورت حواله یا رسید به افراد تحویل میشدند. خطوط باطلهای که بر روی بسیاری از این خردهسفالها دیده میشود، احتمالاً نشانهای از اصلاح یا تسویه حساب اقلام ثبت شده بر روی آنها بوده است.”
عقیلی با تمرکز بر محتوای سفالنوشته لنجان خاطرنشان کرد: “از محتوای این سفالنوشته که احتمالاً به شمارش یا مبادلات مرتبط است، میتوان چنین استنباط کرد که محوطه مورد بحث، یکی از استقرارگاههای صنعتی و تجاری مهم در اواخر دوره ساسانی و احتمالاً تا سدههای نخست اسلامی بوده است. وجود ابزارهای فلزی و بقایای سربارههای فلزی در این محوطه نیز مؤید فعالیتهای ذوب و تولید فلزات در این مکان است که بر اهمیت اقتصادی آن در دوران باستان میافزاید.”
رئیس انجمن باستانشناسی و گردشگری انجمن راهنمایان استان اصفهان در ادامه به اهمیت تاریخی منطقه لنجان اشاره کرد و گفت: “در منابع تاریخی، منطقه لنجان به ویژه شهر خانلنجان، به عنوان یکی از سکونتگاههای پررونق ایالت جبال شناخته شده و جغرافیدانانی چون ابنحوقل، مقدسی و یاقوت حموی از آن یاد کردهاند. قلعه کوهستانی خانلنجان که در مجاورت این استقرارگاه قرار داشته، نقش مهمی در توسعه سیاسی، کشاورزی و دفاعی منطقه ایفا میکرده است.”

وی با استناد به پژوهشهای ژاله کمالیزاد افزود: “خانلنجان در سدههای نخستین اسلامی، در قالب یک ‘مدینه’ یا شهرک در دل ناحیه حاصلخیز ‘النجان’ شناخته میشده و زیرمجموعه سیاسی اصفهان به شمار میرفته است. بر پایه نظریه شبکه شهری، این شهرک، با وجود وابستگی سیاسی به اصفهان، در منطقه لنجان نقش مرکزی داشته و مدیریت سکونتگاههای پیرامون را بر عهده داشته است. با این حال، در دوره ایلخانی و به دنبال ویرانی قلعه کوهستانی و انتقال مرکزیت ناحیه به شهر فیروزان، این شهرک به تدریج از رونق افتاد.”
عقیلی با تأکید بر اهمیت کشف اخیر برای بازشناسی تاریخ لنجان گفت: “لنجان منطقهای است که به سبب موقعیت راهبردی، دسترسی به آب زایندهرود و مجاورت با مسیرهای باستانی، در طول تاریخ از جایگاه ویژهای برخوردار بوده است. امید میرود با ثبت رسمی این محوطه و آغاز بررسیها و کاوشهای علمی، ابعاد تازهای از تاریخ اقتصادی، فرهنگی و زیستمحیطی این بخش از استان اصفهان روشن شود و زوایای پنهان این استقرارگاه مهم آشکار گردد.”
وی در پایان نقش فعال انجمنهای مردمنهاد در حفظ و احیای میراث فرهنگی را ستود و افزود: “انجمن حافظان میراث لنجان که همواره در زمینه ثبت میراث ملموس و ناملموس منطقه پیشگام بوده، این بار نیز با هدایت مدیرعامل و مدیر کارگروه میراث تاریخی و معماری خود، نقشی کلیدی در شناسایی و معرفی این یافته تاریخی ایفا کرده است. این اقدام، جلوهای روشن از نقش مؤثر این انجمنها در صیانت و احیای میراث فرهنگی به شمار میرود و زمینه را برای توسعه مطالعات باستانشناسی و جلب توجه نهادهای پژوهشی و اجرایی به اهمیت لنجان فراهم آورده است.” یگان حفاظت و ادارهکل میراث فرهنگی، گردشگری و صنایعدستی استان اصفهان نیز از این کشف مهم مطلع بوده و اقدامات لازم برای ثبت، حفاظت و بررسی علمی این محوطه را در دستور کار قرار دادهاند.