ماجرای حضور یک فرشته به شکل شهید عباس بابایی
## حاجیای که از آسمان به عرفات آمد
سال 1366 به قصد زیارت خانه خدا راهی مکه شدم. قرار بود شهید بابایی هم در همان کاروان با ما باشد، اما به دلایلی از سفر بازماند. شنیدم که به همسرشان گفته بود ماندن در جبهه برای او ثواب بیشتری از رفتن به حج دارد.
در صحرای عرفات، در حالی که روحانی کاروان دعای روز عرفه را میخواند و حاجیان در حال گریه بودند، نگاهم به گوشه سمت راست چادر محل استقرارمان افتاد. ناگهان شهید بابایی را دیدم، با لباس احرام، در حال گریه.
تعجب کردم و با خودم فکر کردم ایشان کی و چطور خودشان را به عرفات رساندهاند؟ اما وقتی دوباره نگاه کردم، دیگر ایشان را ندیدم. فکر کردم اشتباه کردهام و به همین خاطر قضیه را به کسی نگفتم.
پس از پایان مراسم حج و بازگشت به مکه، خبر شهادت تیمسار بابایی را شنیدم. در روز سوم شهادت ایشان، در کاروان ما مجلسی به یادشان برگزار شد. در این مجلس از زبان روحانی کاروان شنیدم که تیمسار دادپی، شهید بابایی را در مکه دیده بود.
در آن لحظه فهمیدم که خداوند فرشتهای را به شکل آن شهید مأمور کرده بود تا به نیابت از او، مناسک حج را انجام دهد.
**راوی: سرهنگ عبدالمجید طیب**
**کتاب پرواز تا بی نهایت؛ یادنامه شهید عباس بابایی**